زمانی که صحبت از مدیریت پروژه میشود شاید اولین تصویری که در ذهن ما ظاهر
میشود تعاریف متداول غربی آن برگرفته از دانش آکادمیک باشد مانند مدیریت
پروژه کاربرد دانش مهارتها و ابزارها و تکنیک های مرتبط با فعالیتهای پروژه
در راستای رسیدن به نیازهای آن (2008 ) .
و یا اینکه مدیریت یعنی انجام کارها توسط دیگران و نیل به نتیجه مورد نظر.
ما
میخواهیم در این مقاله به یکسری از توانائیهای مورد نیاز مدیر پروژه که
شاید به نظر نگارنده کمتر بان توجه میشود بپردازیم و در صورت امکان با
شواهد کاربردی آن را ملموس تر نمائیم .لازم بذکر است که ترتیب موارد شاید
بصورت پراکنده اورده شود یا مراتب مهم نه گانه مدیریت پروژه بررسی نمیشود
که پیشاپیش از دوستان غذرخواهی میگردد .
ابتدا به تعریف مدیریت مجددا توجه فرمائید :
" انجام- کارها- توسط – دیگران- و نیل به نتیجه " .
ادامه مطلب ...
استفاده از الگوها در برنامه ریزی امری رایج است. در این پست دو تمپلیت یا الگو از برنامه مدیریت پروژه با فرمت ورد که نسبتا کامل است را برایتان قرار می دهیم. البته این الگوها به زبان انگلیسی هستند و در صورتی که به برنامه ای به زبان فارسی نیاز داشته باشید باز هم می توانید از فهرست و نحوه سازماندهی آن ها استفاده کنید.
همه ما درباره کیفیت شنیده ایم و آن را می فهمیم. اما کیفیت در پروژه ها کمی متفاوت است. به طور خلاصه، مدیریت کیفیت در پروژه ها انتخاب چند هدف و اندازه گیری دستیابی به آن هاست. بنابراین لازم است همانند زمان و بودجه شما نیاز کارفرما/مشتری را از سطح قابل قبول و پذیرش کیفیت بدانید تا پروژه به ان ها دست یابد.
بنابراین تعریف کیفیت در پروژه، میزان دستیابی محصولات و دستاوردهای پروژه به نیازها و الزامات است.
ادامه مطلب ...
در ادبیات موضوع ، مدیریت سبد پروژه ها، در سازمان بر انجام کار درست تمرکز دارد. مدیریت سبد رویکردی است برای دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان، توسط انتخاب، اولویت دهی، ارزیابی و مدیریت پروژهها، برنامهها و دیگر کارها در سازمان، با توجه به ارتباط با اهداف و استراتژی های سازمان. مدیریت سبد اجزا مختلف را جمعآوری، شناسایی، ارزیابی، طبقهبندی، انتخاب، اولویتبندی، متعادل، اجرا و بازنگری میکند.
(Project portfolio management standard; 2006)
۱. تدوین برنامه کلان دفتر مدیریت پروژه
a. استراتژی دفتر مدیریت پروژه PMO
b. چشم انداز و بیانیه ماموریت
c. منشور دفتر مدیریت پروژه PMO
d. اهداف و مقاصد (بلندمدت / میان مدت / کوتاه مدت)
e. اختیارات و مسئولیت ها
f. معیارهای ارزیابی موفقیت
g. تعیین محدوده دفتر مدیریت پروژه PMO
i. واحدهای سازمانی مربوط
ii. چه پروژه هایی به دفتر مدیریت پروژه PMO مربوط می شوند
iii. چه قسمتی از چرخه حیات پروژه به دفتر مدیریت پروژه PMO مربوط می شود
سازمان ها شاهد رشد و توسعه بسیار سریعی هستند. برای تحقق این جهش سریع و بزرگ، پروژههای متعددی در مقیاس کوچک و بزرگ در سازمان هاتعریف و اجرا می شوند. پروژههایی که محمل و بستر توسعه و ایجاد تغییرات مطلوب در سازمان بودهاند.
با توجه به این دوره توسعه و جهش سریع، لزوم بازنگری در نحوه تعریف و اجرای پروژهها در گسازمان ها به شدت احساس شده و این احساس نیاز پیش زمینه تشکیل واحدی به نام دفتر مدیریت پروژه شده است که اهداف کلی آن در ادامه تشریح شده است.
برخى معتقدند که وظیفه اصلى استراتژیست ها، درک رقبا و پیروز شدن بر آنهاست. البته براى حفظ بقاى سازمان، مدیران و رهبران آن باید درک درستى از رقبا داشته باشند و درصدد غلبه بر آنها برآیند؛ اما اگر استراتژى یک سازمان صرفاً بر محور رقابت استوار باشد، تقریباً مى توانید مطمئن باشید که این استراتژى بیشتر حالت تدافعى و واکنشى خواهد داشت و در نتیجه، میدان عمل و تأثیر آن محدود خواهد بود؛ نوآورى ها نیز در وهله اول، در جهت تقلید و افزایش سود پیش خواهد رفت که از هیچیک از این دو، نتایج رقابتى پایدارى حاصل نخواهد شد.
در واقع باید گفت وظیفه اصلى استراتژیست ها، رفتن به جایگاهى فراتر از رقابت است. وظیفه اصلى استراتژیست ها، تجهیز سازمان است به گونه اى که سازمان بتواند چیزى ویژه، مهم، و غیرمنتظره را در بازار عرضه به دست آورد تا ارزشى جدید، غیرقابل مقاومت، و معنى دار براى مشترى - و در نتیجه براى سرمایه گذاران - ایجاد نماید.
بدون شک درک رقبا و غلبه بر آنها بخشى حیاتى از استراتژى رقابتى است. اما هرگز فراموش نکنید که جستجوى یک استراتژى موفق، پیرامون ارزشى دور مى زند که سازمان شما، صرف نظر از عملکرد رقبا، مى تواند ایجاد کند. این، چیزى است که مشتریان را برمى انگیزد، کارکنان را به تحرک وادار مى سازد، و سرمایه گذاران را جذب مى نماید.
PMBOK ، ساختار شکست کار را اینگونه تعریف می نماید:
گروه بندی عناصر به شیوهای مبتنی بر اقلام قابل تحویل که محدوده کل پروژه را تعریف و سازماندهی مینماید ؛ هر یک از سطوح پایینی نشانگر تعریفی دقیقتر از کار پروژه هستند . عناصر ساختار شکست کار چشماندازی روشن از محصول نهایی پروژه و فرایند کلی آن را پیشروی ذینفعان و مدیر پروژه قرار میدهند.
ساختار شکست کار را میتوان با استفاده مجدد از اجزای سایر ساختارهای شکست کاری که از پروژه های مشابه پیشین در دسترس هستند و یا به صورتی کاملا جدید تهیه نمود .
ساختار شکست کار به تدریج و با بررسی مکرر اهداف اجرایی پروژه ، معیارها و شاخصهای کارکردی / عملکردی ، محدوده پروژه و نیازمندیهای عملکرد فنی تکمیل میشود .
برای تهیه WBS باید به نکات زیر توجه کرد و در خصوص آن ها اندیشید:
ادامه مطلب ...
سازمان PMI، در PMBOK مدیریت پروژه را به صورت بهکارگیری دانش مهارت، ابزار و تکنیکها برای طرحریزی و انجام فعالیتها مطابق با نیازها و انتظارات ذینفعان تعریف میکند. ذینفعان کسانی هستند که به صورت فعال در پروژه حضور داشته و یا علائق و سلایق آنها ممکن است به صورت مثبت یا منفی در نتایج اجرای پروژه و تکمیل آن اثر بگذارد.
مدیریت پروژه هنر و علمی است که چشم انداز Vision را به واقعیت reality تبدیل می کند. . (Turner, 1999) همچنین، استاندارد مجموعه دانش مدیریت پروژه PMBOK بیان میکند که برای مدیریت مؤثر پروژه، علاوهبر ابزار و تکنیکها، ساختار تجزیه کار(WBS)، آنالیز مسیر بحرانی(CPM) و بهکارگیری دانش و مهارت آن، به 5 کاردانی و خبرگی نیازمند است:
1. مجموعه دانش مدیریت پروژه
2. بهکارگیری دانش، استانداردها و قوانین
3. فهم محیط پروژه
4. دانش و مهارتهای عمومی مدیریت
5. مهارتهای بین فردی (ارتباط با افراد)